!من كه آبي نبودم |
Wednesday, September 14, 2005
هشتمین شعر بگو چه چاره كنم شاعر - ناشناس (2) comments ....................................................................................................................................................... Tuesday, September 13, 2005 آغازی بر یک پایان
19-07-1379 ازدواج، تولدی دوباره است! (1) comments ....................................................................................................................................................... Sunday, January 09, 2005 فصل سوم : من که آبی نبودم!
...شايد كه ما نيز عروسكهاي كوكي يك تقدير بوده ايم. نميدانم! نادر ابراهيم - «بار ديگر شهري كه دوست مي داشتم» دو فصل به پايان رسيد. براي من عمري به پايان رسيد. خاطرات گاهي، بدترين يادگاراني هستند كه از عمر درگذشته باقي ميمانند و من از اين يادگاران بسيار دارم. در آستانه سومين فصل داستانيم. فصلي تازه براي من. براي مني كه هرگز آبي نبودم! فصل سوم مجموعه دست نوشته هاي پراكنده ايست كه به دوران جديد زندگي ام تعلق دارد. اين مجموعه هرگز جمع آوري نشد. گاه يادداشتي از آن را در زير خروارها كتاب و دفتر و مجله مي يابم و در گوشه اي نگهداري مي كنم. به همين علت اين قسمت توالي تاريخي شايد نداشته باشد. به عبارت بهتر، اين فصل نوشته هايي پراكنده از فصلي پراكنده است. (0) comments .......................................................................................................................................................
|