!من كه آبي نبودم




Wednesday, October 29, 2003

بيست و دومين يادداشت



«بايد حقايق زندگي را پذيرفت و باور كرد.»
آري! بخاطر ميآورم كه خود اين سخن را پيش از اين بارها به تو گفته بودم و امروز خود نيز ميپذيرم و باور ميكنم.
مرگ دوستي را نيز بايد باور كرد ... و افسوس كه ما دوستي را نيز فاني ميپنداريم و براي آن تولد و مرگي خواهانيم.
«... و ما خانه‌اي داشتيم و محبتي و سفره‌اي گسترده كه خود آن را حرمت نگه نداشتيم و بازيچه پنداشتيم و امروز بر سر سوزاندن آن بر هم پيشي ميگيريم و اين خانه نيز روزي سوزانده خواهد شد و ويرانه و فردا روز مأمن جغداني شوم كه غفلت ما آنها را در اين سراي نيكبختي آشيان داد.»
بكوشيم كه با فرداي خود چنين نكنيم



19-03-1378


... و جدايي هميشه به شكلي از راه مي‌رسد.
و اينبار با كدوردي كودكانه و قهري شايد از سر ضرورت!





.......................................................................................................................................................

Comments: Post a Comment

Home