!من كه آبي نبودم




Saturday, October 11, 2003

نوزدهمين يادداشت



باور ندارم كه اين گونه تلخ زيستن را باز بتوان زندگي ناميد.
گاه كه اين گونه تو را نااميد و اندوهگين مييابم با خود ميانديشم كه چگونه ممكن است عزيزترين كسان ما چنان بر روح و روان ما سخت بگيرند و بر ما محدوده بتراشند كه دختري در عنفوان جواني و سبكباري اين چنين درمانده و خسته از زندگي و نااميد از راه نجات، زانوي غم در آغوش بگيرد و از تو نيز درشگفتم كه چگونه به زندگي ميانديشي كه اين چنين خسته از مبارزهاي.
در زمانه اي كه انسان ميبايست بهر بدست آوردن كوچكترين آزادي هاي به حق و ضروري اش - كه هرگز موجب آزار و اذيت حتي ناتوانترين موجودات نيز نخواهد شد - به مبارزه بپاخيزد و چه عجيب اينكه بسياري نيز در اين راه جان مي بازند، تو چنين خسته از مبارزه اي؟
پيش از اين نيز به تو گفته ام كه هرگز منظورم از مبارزه، جنگي حيواني و با چنگ و دندان نيست، بل مبارزهايست با فكر و روح و اعتقاد به توانائيهاي فكري و ذاتي خود و هميشه نيز پيروزي و شكست دشمن با نابودي و ويراني همراه نيست و گاه نيز دشمن، انساني مادي نيست داراي هيبت و اندام و قدرت جسماني فراوان. گاه دشمن افكار بظاهر خيرخواهانه نزديكترين عزيزان ماست، گاه دشمن قوانين و سنتهاي دست و پا گير گرداگرد ماست، گاه دشمن تمام كج انديشي ها و كهنه زخمهاي حاصل از تربيت نادرست دوران كودكي ماست و گاه دشمن فكر و انديشه پرقدرت ماست كه هميشه ما را خوشبخت و سعادتمند نميگرداند.
عزيز من! ما هميشه پيروز خواهيم بود! شايد دير هنگام، شايد خسته، شايد درمانده و شايد به ظاهر شكست خورده، اما ما هميشه پيروز خواهيم شد و پيروز خواهيم ماند.
... و هرگز خود را ناتوان و ضعيف در مقابل حريفان مشمار. بخاطر داشته باش كه در طول تاريخ، هميشه اين قطره هاي پاك و ضعيف و بي پايان آب بوده اند كه بر سنگ سخت و خارا پيروز گشته اند كه اگر چنين نبود، سهم من و تو در اين ميان تشنگي بود و بس.
آب باش، زلال باش، پاك باش و حتي در هنگام مبارزه نيز انسان باش.
…اما خستگي مشو، ضعف مشو، سستي و تنبلي و بيهودگي مشو و در زندگي هرگز نااميد مشو.
به كودكان بنگر! يك كودك كه آهسته راه رفتن ميآموزد، هرگز از زمين خوردن خسته نميشود. شايد دردناك باشد اما بر روي پاي خود ايستادن و راه رفتن و دويدن، حتي با درد و شكنجه، هميشه بر يكجا ماندن و سكون ولو با لذت و كامروايي رجحان دارد.
دوست خسته و نااميد من! هرگز خسته و نااميد مباش و هميشه به فرداي بهتر بينديش و به سوي آن حركت كن و سعي كن موانع را با تلاش و كوشش خود از سر راه برداري.
بدان كه اين گونه ملول بودن و دست از تلاش شستن تو، براي تمامي دوستدارانت، سخت و طاقتفرساست.



07-06-1377


تلاشي كوچك براي بيرون راندن لحظه هاي دلتنگي كه پس از بحثي كوچك با مادر حاصل شده بود.
... و چه گزنده است از دلتنگي و خشم در كنار مادر نام بردن. مادري كه بسياري از روزهاي زندگي را برايش نامادري بود.





.......................................................................................................................................................

Comments: Post a Comment

Home