شانزدهمين يادداشت
دوست عزيز! بيا تا هر دو انتقادپذير باشيم. نه توي تنها! هر دو باشيم.
بيا تا مپنداريم آنكه ما را مورد نقد و بررسي خود قرار ميدهد، قصد دارد بيرحمانه بر ما بتازد.
بيا تا باور داشته باشيم آنانكه عيب ما را به ما مينمايانند، دشمنان ما نيستند.
اصلا! بيا تا از دشمنان و بدخواهان خود نيز، هر چه ميگويند بشنويم.
چه عيب دارد؟! مگر شنيدن تنها به ما آسيبي ميرساند؟
و اين را نيز بدان، آنكه عيبي از تو ميگويد با آنكه عيبي در تو ميجويد، بسيار تفاوت دارد.
عيب جويان بهر كينه و دشمني به اين امر مبادرت ميورزند اما عيبگويان اميد به اصلاح و فرداي بهتر براي تو دارند.
در پايان تذكر كوچكي را لازم ميدانم. مقصود من در اينجا، از واژه عيبگو، هرگز آناني نبوده كه كوچكترين ضعف تو را شلاق ميكنند و در هر فرصتي بر احساس و عاطفه تو ميكوبند، يا آنانيكه عيب تو را در هر محفلي، مستمسك خنده و استهزاء قرار ميدهند، كه اينگونه عيبگويان بدترين دشمنانند.
18-05-1377