!من كه آبي نبودم




Friday, July 25, 2003

هفتمين‌ يادداشت‌



تو نيز به‌ من‌ درسها آموختي‌!
امروز من از تو آموخته‌ام‌ كه‌ پس‌ از اين‌ هرگز محبت‌ خود را بي‌ريا و بي‌دريغ‌ در پاي‌ «هر كس‌» نريزم‌.
امروز من‌ از تو آموخته‌ام‌ كه‌ محبت‌ را نيز قيمت‌ بزنم‌ و در ازاي‌ كالايي‌ برابر واگذارم‌.
امروز من‌ از تو آموخته‌ام‌ كه‌ همه‌ كس‌ را نمي‌توان‌ با مهرباني‌ و وفا تسليم‌ كرد.
امروز من‌ از تو آموخته‌ام‌ كه‌ دوست‌ داشتن‌ را نمي‌توان‌ به‌ زور به‌ كسي‌ تزريق‌ كرد.
امروز من‌ از تو آموخته‌ام‌ كه‌ مي‌توان‌ دوست‌ بود و دوستي‌ نكرد، مي‌توان‌ دوست‌ بود و دوستي‌ نديد.
امروز من‌ از تو آموخته‌ام‌ كه‌ با توهم‌ و خيالپردازي‌ نمي‌توان‌ از عروسكي‌ آيينه‌ پاكي‌ و وفا ساخت‌، نمي‌توان‌ از او توقع‌ دوستي‌ و يكرنگي‌ داشت‌ و نمي‌توان‌ با او هميشه‌ و بي‌ريا خنديد.
امروز من‌ از تو درسها آموخته‌ام‌!
و من‌، به‌ عكس‌ تو، درسهايي‌ كه‌ آموخته‌ام‌ و پندهايي‌ كه‌ فرا گرفته‌ام‌ را بكار خواهم‌ بست‌.
شايد امروز نه‌! اما فردا...
بدان‌ بزرگترين‌ ظروف‌ نيز گنجايشي‌ دارند كه‌ وقتي‌ لبريز شد اتفاق‌ ناگزير خواهد بود.



14-03-1377



شايد كه تمام آموخته‌هاي بدم را تو به من آموخته باشي!
بي‌رحمانه نوشتنم را،
سياه و تيره‌ ديدنم را،
و نااميد و بي‌اعتماد، به آينده نگريستنم را!





.......................................................................................................................................................

Comments: Post a Comment

Home