چهارمين يادداشت
عزيز من! هرگز ادعاي آناني را كه براي رضايتت از هر گونه مخالفتي با تو اجتناب ميكنند و بدترين اخلاق را نيز در تو ميپذيرند، بيچون و چرا نپذير!
عشق پاك از عشقهاي تند و زودگذر دوران نوجواني فرسنگها فاصله دارد.
بيعشق زندگي ناقص خواهد بود و عشقي زندگي را كامل خواهد كرد كه با منطق همراه باشد نه با تمايلات زودگذر جسماني.
آنكه تو را با تمامي ناملايماتت پذيرفته، آنكه چشم بر تمام عيوب تو بسته و آنكه هرگز درصدد اصلاح و بهتر ساختن تو برنيايد بدان كه از تو، تنها بخشي را طالب است كه امروز تغيير ناپذير است و عامل توجه همگان. زيبايي و دلربايي تو!
پاسخم را بده، آنكه تو را بداخلاق و تندخو ميخواهد، ناشايسته ميپسندد، بددهن و فاسد و كذاب ميپذيرد، چنين كسي به چه چيز تو دل بسته است؟
كسي كه ادعا ميكند تو را با تمام بديها دوست ميدارد و هرگز تلاشي براي اصلاح تو نميكند عاشق نيست! ديوانهاي است كه براي بدبختي خود نمي داند خود را به كدام چاه سرنگون كند و يا هرزه خيابانگردي است كه تو طعمه ديروز او بودي و لقمه امروز، و فردا; دور ريختني.
آيا چنين آيندهاي سزاوار است؟
19-02-1377
افسوس كه براي دلباختگان هوس، بيداري ممكن نبود.
… و آينده، آنان را كه سزاوار نيكبختي بودند، بي دخالت تقدير، يك به يك برگزيد.